محل تبلیغات شما
نام کتاب: مهربانو 
نویسنده: مهرنوش صفایی 
نشر: انتشارات نسل نو اندیش          چاپ اول 1391 

ص157 : چند قدم عقب رفتم و در حالی که در تیررس نگاه ابراهیم می ایستادم با قاطعیتادامه دادم: نسل حاج یونس ها تمام شده آقا ابراهیم . نسل امثال شما هم . نسلمن مثل زبان مادری شان به زبان های زنده دنیا مسلط هستند، ماهواره به فضا میفرستند و از یک سلول رویانی کوچک، کبد و قلب و کلیه می سازند. نسل من بجای فسیلشدن لا به لای کتابهای منسوخ شده اطبای عهد بوق، روبوت جراح می سازند و با شبیهسازی، از یک بوته گیلاس سفید، آلبالوی قرمز برداشت می کنند. نسل من برنجی می کاردکه هر چه بجوشد شفته نمی شود و سیبی برداشت می کند که هر چه بماند نمی گندد امانسل شما . خوب البته نسل شما قطعاً این چیزها را نمی فهمند، نسل شما هنوز هم همههم و غمش این است که یک وقت کلمات نمازش را اشتباه ادا نکند.

ابراهیمناباورانه، سرش را به علامت تأسف چند بار تکان داد و زیر لب گفت: تو، کسانی کهدوستشان داری و همه کسانیکه از آنها بیزاری . تو و همه آنچه می دانی و به آن میبالی و همه آنچه هنوز نمی دانی و در پی کشف آنی . همه و همه جلوه هایی از شگفتیحضور خداوند هستید. خداوند از آفرینشش جدا نیست. آفریننده در آفرینش خود وجود داردو هیچ دوگانگی ای نیست -فاصله ای نیست- پس به هرچه برخورد کنی، هم اوست. درختان،رودخانه ها، کوه و جنگل، حتی همه اکتشافات بشر از امروز تا آخرین روز حیات انسانروی زمین، همه و همه تجلی حضور اوست. تجلی حضور خداوندی که نماز کوچک ترین علامت تسلیمو بندگی در برابر قدرت لایتناهی اوست.

باحرص گفتم: برو بابا . تو هم لنگه حاج یونسی، حاج یونس هم هر وقت تو جوابِ سوالیمی ماند و کم می آورد هی جملات و کلمات قلمبه سلمبه به هم می بافت.

ص164 : سرم را بالا گرفتم و با افتخار گفتم: دهه ی شصت. ابراهیم سری تکان داد وگفت: امان از دست شما دهه شصتی ها که پدر ما دهه پنجاهه ها را در آوردید. لقمه رااز دست ابراهیم قاپیدم و گفتم: هیچ کس حریف ما دهه شصتی ها نیست. ما نسل نبوغ واستعداد و خلاقیت و کنجکاوی و کشفیم! ابراهیم زیر زبانی و با صدای آهسته گفت: ودهه عصیان و هذیان و پرخاش و جنگ با غریبه و خویش، خدا عاقبت ما را با دهه هفتادیها به خیر کند، چه آش شله قلمکاری بشوند، آنها؟! مش نقی که هنوز هم چیزی از حرفهای ما سر در نیاورده بود تکانی به لقمه توی دهانش داد و گفت: هیچ معلوم هست شمادو تا سر چی دعوا می کنید؟ چرا ده، بیست، سی، چهل بازی می کنید؟

ص303 :

دوداگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست

                      جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالاتر است

ص304 : به قول بزرگی: خوردن لگدی از پشت، مساوی است با بر داشتن قدمی به سمت جلو»

ص384 : زن گفت: یک وقتی توی کتابی خواندم، زن هایی که در تمام طول تاریخ مسیر وسرنوشت یک کشور را تغییر داده اند هیچ کدام نه زره داشته اند، نه مجهز به سلاح وشمشیر و تیر و کمان بوده اند. خیلی از آنها حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشتنداما در عوض چیزی داشتند که ن امروزی ندارند. آنها راز و رمز دلربایی و فریبندگیو نگی را خوب بلد بودند. آنها می دانستند در برابر خشونت و زمختی و تکبر و غرورمرد چگونه با نرمی و لطافت و نگی رفتار کنند تا مرد را وادار به کرنش و تسلیمکنند و به همه آنچه می خواهند برسند در صبر کامل به خدا توکل کن. خودت را بهخدا بسپار و منتظر باز شدن درها و دروازه های رحمت خدا باش. خداوند عین شگفتی است.وقتی چشم امیدت به خدا باشد هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که اتفاق نیفتد.

ص558 : محترم خانم گفت: همه ما آدم ها، خوب بلدیم قیل و قال راه بیندازیم و عتاب وانابه کنیم. اما سکوت کردن را هیچ کداممان بلد نیستیم. خدا نکند از کسی اشتباهی سربزند. به آنی آنرا توی بوق و کرنا می کنیم و برایش حکم می بُریم و قصاصش می کنیم.اما خداوند اینطور نیست. خداوند سکوت را دوست دارد. نگاه کن ببین همه خلقتش، همهدرختان و طبیعتش چطور در سکوت می رویند. حتی ستارگان و ماه و خورشید هم در سکوتحرکت می کنند. روح انسان هم برای بالندگی و رشد نیازمند سکوت است. اشتباه مالآدمیزاد است، ابراهیم اشتباه کرد همانطور که تو اشتباه کردی، اشتباه هم اشتباهاست، بزرگ و کوچک ندارد.

&&&


در جایی خواندم که... (14)

6 در زندگی فهمیده ام که

(هدیه شماره هفتاد و پنج) از قران

هم ,نسل ,ابراهیم ,اشتباه ,دهه ,خدا ,و همه ,به خدا ,داد و ,و با ,نسل شما

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

esoliftroub seybedcefor Letitia's game کتابخانه عمومی آیت الله هاشمی قمبوان anolisal بارانی roudadepa Barbara's receptions صندوق فروشگاهی،بارکد خوان،نرم افزار حسابداری،گیت فروشگاهی، دزدگیر فروشگاهی دنیای ثبت