محل تبلیغات شما
نام کتاب: درد جاودانگی 
نویسنده: اونامونو            ترجمه: بهاالدین خرمشاهی 
نشر: انتشارات امیر کبیر                      چاپ اول 1360

ص8: پیشگفتار- اونامونو ادامه داد. شما پیروز می شویدزیرا بیش از حد ضرورت نیروی خشونت در اختیار دارید. لیکن افکار را تسخیر نخواهیدکرد زیرا برای تسخیر عقاید باید دیگران را بخود معتقد و مومن سازید و برایبرانگیختن ایمان، آنچیزی لازم است که شما ندارید، منطق و حق.

ص14: مقدمه- اونامونو را نمی توان در چهار چوب هیچ مکتبفلسفی ای گنجاند، زیرا به معنای اخص کلمه فیلسوف نیست بلکه منتقد فلسفه است و بهتعبیری دقیقتر نقاد فلاسفه است.

ص24: می گویند انسان حیوان عاقل است، نمی دانم چرا نگفتهاند انسان حیوان عاطفی یا با احساس است. چه بسا دیده ام که گربه ای عقل به خرج میدهد ولی هرگز ندیده ام که بخندد یا بگرید. شاید خنده و گریه گربه درونی باشد ولیاز طرفی شاید خرچنگ هم در دل خودش معادلات دو مجهولی حل می کند.

ص34: اینکه می گویند انسان در فرزندانش زندگی می کند یا باآثارش زنده می ماند یا شأنی در جهان دارد، دلخوشکنکی بیش نیست که فقط دل کسانی راکه از نظر عاطفی کودنند، خوش می سازد.

ص42: هرگاه ایمان به خدا، در وجود یک فرد با اعتلای روحی وپاکیزه خویی توأم باشد، دلیل این نیست که ایمان بخدا باعث خوبی او شده است بلکهبیشتر دلالت بر این دارد که خوب بودنش او را بسوی ایمان به خدا کشانده است. خوبیبهترین سرمایه بصیرت روحی است.

ص57: و می خواهند ما را به فریباترین فریب بفریبند، میگویند هیچ چیز از بین نمی رود، همه چیز تغییر شکل می دهد و دیگرگون می شود،کوچکترین ذره ماده نیز نابود نمی شود، نا چیزترین نیرو نیز هبا و هدر نمی شود وعده ای می کوشند ما را به این حرف ها دلداری بدهند، چه دلداری عبثی!

ص61: رنان: جهان نمایشی است که خدا برای تماشای خودش بر پاکرده است و ما لعبتکانیم»که این لعبت باز» به بازی می گیرد تا نمایشش هر چهخوشنماتر و تماشایی تر شود.

ص79: کلیسا با گالیله مخالفت کرد و حق داشت، چرا که کشفگالیله در همان قدم اول و پیش از آنکه جزو مجموعه معارف بشری شود تیشه به ریشه اینعقیده انسان انگارانه می زد که جهان برای بشر آفریده شده است. با داروینیسم هممخالفت کرد و حق داشت زیرا داروینیسم این عقیده را از پایه سست میکرد که انساناشرف مخلوقات و موجودی استثنایی است.

ص98: طرز فکر اپیکوری که افراطی ترین و زمخت ترین بیانش ایناست بنوشیم و بخوریم که فردا خواهیم مرد» با گفته هوراس که دم را غنیمت است» یاامروز را دریاب» ماهیتاً با طرز فکر رواقیان فرقی ندارد آنچه وجدانت می گوید بکنو سپس هر چه پیش آید خوش آید» این هر دو فکر یا گرایش مبنای واحدی دارد. لذت بخاطرلذت به همان می انجامد که انجام وظیفه بخاطر وظیفه.

ص108: عقل و ایمان دشمن یکدیگرند ولی هیچیک بدون دیگری نمیتواند سر کند.

ص113: آیا می توان شک کرد که ما می اندیشیم، حس میکنیم،وجود داریم؟ طبیعت این اجازه را به ما نمی دهد و مجبورمان می کند به یقین برسیم،حتی اگر عقلمان قانه نشود. یقین مطلق و شک هر دو برای ما ممنوع و ممتنع است. ما درمرحله مبهم بینا بین این دو قطب در نوسانیم زیرا شک مطلق شعله هوش ما را خاموش میکند و بمنزله مرگ انسان است.

ص120: آیا هر آنچه قابل تخیل است قابل تحقق هم هست یا نه

ص121: حقیقت این است که اصول و عقایدی که ما از آنها پیرویمی کنیم در واقع توجیه رفتار ما هستند یا به تعبیر دیگر شیوه هایی هستند که مابرای توجیه رفتار خودمان بر می گزینیم.

ص177: هر چه انسان توانایی رنج بردن و درد کشیدنش بیشتر باشد،انسان تر، یعنی الهی تر است.

ص5: دیانت دقیقاً به کجا ختم می شود و خرافات از کجا آغازمی گردد یا بهتر بگویم پایان خرافات و آغاز دیانت کجاست؟ چه معیار و محکی برایتمیز این دو از هم داریم؟

ص196: کسی که خفته باشد زنده است، ولی آگاهی از خویش ندارد،و آیا هیچکس آرزومند خواب جاویدان هست؟

ص217: می دانم خوانندگانی هستند که می گویند: این مردمعلوم نیست چه می گوید، همه اش تردید دارد. گاهی یک چیز را اثبات می کند و بعدخلاف آنرا. پر از تناقض است، معلوم نیست اهل چه فرقه است، چه کاره است؟» آری کارمن همین است. قائل به طرفین تناقضم، اهل تناقض و جدلم.

ص230: اگر قابیل برادرش هابیل را نکشته بود چه بسا بدست اوکشته می شد.

ص232: این نکته شایان تفکر است که اخلاق مسیحی را اخلاقبردگان نامیده اند.

ص238: گفته سست همتان این است کسی باید این کار را بکند،ولی چرا من؟» و گفته آنکه از جان و دل خدمتگزار انسان است این است کسی باید آستینهمت بالا بزند، چرا من آن کس نباشم؟» و قرن ها تکامل اخلاقی بین این دو عبارتنهفته است.»

ص239: هر گاه کسی با نیت خیر، مرتکب عمل بدی شود و قلباً آنعمل را فضیلت انگارد، اخلاقاً نمی توانیم او را گنهکار بدانیم. در حالی که برعکساگر کسی مرتکب عملی شود که خود می داند ناشایست است حتی اگر آن عمل بی ضرر یا حتیمفید باشد، مع الوصف گنهکار است. عمل، گذران است ولی نیت ماندگار است و بدیِ عملبد در این است که نیت را تباه می کند. عمل بد وجدان را، و نه فقط وجدان اخلاقی را،که مشاعر و آگاهی را نیز تباه می کند.

ص263: حقیقت این است که رساله من -و می خواهم بگویم رسالتمن- در راه این هدف است که بذر ایمان انسانی را اینجا و آنجا و همه جا بپراکنم.می خواهم همه انسان ها، زندگی بی آرام و تمنای سوزانی داشته باشند.

ص267: بله، فلسفه ای جهانی است که برای همه مردم باشد، نهفقط برای فلاسفه.

ص275: ویلیام بارت: دیرین شناسی کنونی می گوید انسان اندیشهور (homo sapiens) نزدیک به یک میلیون سال است که بر روی زمینظاهر شده است. اگر انقلاب فرانسه را بعنوان تاریخ قراردادی ای در نظر بگیریم کهبرنامه همگانی و آگاهانه پیشرفت مادی جهان غرب آغاز شد. لازمه این حکم این خواهدبود که از هستی خردگرایانه و پیشرفت اندیش بشر کما بیش دویست سال می گذرد. دویستسال در مقابل یک میلیون سال! این مدت برابر با یک پنجهزارم عمر هستی بشر بر زمیناست. در مقام مقایسه، اگر مثلاً عقربه ساعت شمار، گذشتن دوازده ساعت را نشان بدهد،این برهه، یعنی خردگرایی برنامه دار انسان، برابر با کمتر از ده ثانیه است.

 

***


در جایی خواندم که... (14)

6 در زندگی فهمیده ام که

(هدیه شماره هفتاد و پنج) از قران

  ,انسان ,نمی ,کند ,ولی ,ایمان ,    ,است که ,می کند ,این است ,می گویند

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فوق لیسانس مهندسی مکانیک پیام نور شمیرانات Richard's notes عـاشقـانه •●♥ رویای زیبای من♥●•٠ جملات زیبا/...... گام چهارم: من چقدر حرف میزنم آذربایجان ادبیاتی Kyla's memory tencamisre permimatde