14 »»»»»»»»»»»»»»»
درجایی خواندم که.
این داستان در مورد موج کوچکی است که به سرعت دراقیانوس حرکت می کند و از زندگی اش لذت می برد، از آب و هوای تازه تا اینکه میبیند موج های جلوی او به ساحل بر خورد می کنند و نابود می شوند. موج کوچک می گوید:خدای من این خیلی وحشتناک است. ببین قرار است چه بلایی سرم بیاید! در این بین موجدیگری سر می رسد. موج اول را با دقت نگاه می کند. نگرانی او را حس می کند و به اومی گوید: چرا آنقدر غمگینی؟ اولین موج می گوید: تو نمی فهمی! همه ما نابود میشویم! ما موج ها همه مان به هیچ تبدیل می شویم! این وحشتناک نیست؟ موج دوم میگوید: نه تو نمی فهمی! تو یک موج نیستی، تو بخشی از اقیانوس هستی!
*
درباره این سایت