ص
20 : در یک جهان بیکرانه، هر نقطه را میتوان مرز عالم پنداشت چرا که در هر سوی
آن، بینهایت ستاره وجود دارد.
ص
24 : وقتی از او پرسیدند خداوند پیش از آفرینش جهان چه میکرد، پاسخ او این نبود
که خداوند جهنم را برای مطرح کنندگان چنین سؤالاتی آماده میساخت. در عوض او چنین
جواب داد که زمان یک خاصیت هستی است که خداوند آفریده است و پیش از خلق عالم وجود
نداشته است.
ص
27 : آنها میگویند قادر متعال هر طور که میخواسته آفرینش را آغاز کرده است. شاید
چنین بوده باشد، اما در آن صورت، اراده او میتوانست بر آن قرار گیرد که انکشاف و
تکامل عالم به گونهای یکسره دلبخواه انجام گیرد. اما بنظر میرسد که خداوند اراده
کرد که هستی بگونهای بسیار منظم و طبق قوانین معینی راه تکامل را بپیماید.
ص
28 : امروزه دانشمندان، هستی را بر حسب دو تئوری پارهای بنیادی توضیح میدهند. نظریه
نسبیت عام و مکانیک کوانتوم. ایندو، دستاوردهای فکری عظیم نخستین نیمه قرن حاضر میباشند.
نسبیت عام نیروی گرانش و ساختمان کلان هستی را توضیح میدهد، یعنی از مقیاس چند
مایل تا یک میلیون میلیون میلیون میلیون مایل (1 با 24 صفر جلویش) اندازه جهان
قابل مشاهده. از سوی دیگر مکانیک کوانتوم در مقیاسی بسیار کوچک با پدیدهها سر و
کار دارد، یعنی یک میلیون میلیونیم یک اینچ. بدبختانه ایندو با یکدیگرناسازگار میباشند.
هر دو آنها نمیتوانند درست باشند. امروزه یکی از موضوعات عمدهای که فکر
فیزیکدانان را بخود معطوف داشته، و ضمناً موضوع محوری این کتاب نیز میباشد، جستجو
بدنبال نظریهای نوین است که هر دو تئوری را یکپارچه گرداند و وحدت ببخشد. نظریه
کوانتومی گرانش، ما هنوز به چنین نظریهای دست نیافتهایم و شاید راه درازی تا دست
یابی به آن باقی مانده باشد اما هم اکنون بر بسیاری از خواصی که آن نظریه باید
دارا باشد آگاهیم.
ص
35 : ارسطو و نیوتن هر دو به زمان مطلق باور
داشتند یعنی معتقد بودند که بدون ابهام و به روشنی میتوان فاصله زمانی دو رویداد
را اندازه گرفت و چنانچه ساعت دقیقی را بکار برده باشیم نتیجه همواره یکسان است و
به شخص آزمایشگر بستگی ندارد زمان یکسره از مکان جدا و مستقل بود.
ص
56 : تصویر نوین ما از جهان از سال 1924 شروع به شکل گرفتن کرد. در آن سال ستارهشناس
آمریکایی ادوین هابل نشان داد که کهکشان ما تنها کهکشان جهان نیست. کهکشانهای
بسیار دیگری نیز در عالم هست.
ص
67 : با اندازهگیری سرعت دور شدن دیگر کهکشانها از ما بکمک اثر دوپلر، میتوان
نرخ کنونی گسترش جهان را بدقت تعیین کرد. بنابراین همه آنچه که در این باره میدانیم
آن است که جهان در هر هزار میلیون سال بین 5 تا 10 درصد گسترش مییابد.
ص
69 : برخیها کوشیدند تا از نتیجه گرفتن انفجار اجتناب کنند. پیشنهادی که از
بیشترین پشتیبانی برخوردار شد نظریه حالت پایا بود. این نظریه در سال 1948 بوسیله
دو اتریشی به نامهای هرمان بوندی و توماس گلد به همراه یک انگلیسی بنام فرد هویل
مطرح گردید. بنظر آنان همچنانکه کهکشانها از یکدیگر فاصله میگیرند، پیوسته
کهکشانهای جدیدی در شکاف آنان شکل میگیرند که از ماده جدیدی که بطور مداوم خلق میشود،
تغذیه میکنند. بنابراین همیشه و در هر نطقه از فضا جهان تقریباً یکسان بنظر خواهد
رسید.
ص
89 : تا حدود بیست سال پیش، پروتونها و نوترونها ذرات بنیادین انگاشته میشدند،
اما بررسیهای بعمل آمده روی برخورد پروتونها با یکدیگر یا با الکترونها در
سرعتهای بالا نشان داد که در حقیقت این ذرات خود از اجزاء کوچکتری تشکیل شدهاند.
این ذرات ریز بوسیله موری گل مان کوارک نامیده شدند چندین نوع کوارک متفاوت
وجود دارند: دست کم شش دسته» شناسایی شدهاند که، بالا، پایین، عجیب، مفتون، ته و
سر نامیده شدهاند.
ص
90 : امروزه میدانیم که نه اتمها و نه پروتون و نوترون درون آنها، تقسیم ناپذیر
نیستند. بنابراین مسئله اینست: ذرات بنیادین واقعی که عناصر ساختمانی اولیه همه اشیاءاند،
کدامند؟ از آنجا که طول موج نور بسیار بزرگتر از اندازه اتم است، نمیتوان به
دیدن» اجزاء اتم به شیوۀ معمولی دلبست. برای اینکار به چیزی با طول موج بس
کوتاهتر نیاز داریم.
ص
95 : میتوان ذرات حامل نیرو را بر حسب شدت نیروئی که حمل میکنند، به چهار دسته
تقسیم بندی کرد. تأکید میکنم که این تقسیم بندی ساختگی است. فیزیکدانان
امیدوارند که سرانجام نظریه یکپارچهای بیابند که بتوان هر چهار نیرو را بعنوان
وجوه مختلف یک نیروی واحد توصیف نمایند.
ص
96 : نخستین دسته نیروی گرانش است که در مقایسه با سه نیروی دیگر به مراتب ضعیفتر
است. گرانش میتواند تا فاصلههای دور عمل کند و همواره نیرویی جذب کننده است.
یعنی همین نیروهای ضعیف گرانش میان تک تک ذرات در دو جسم بزرگ، مثل زمین و
خورشید، همگی با یکدیگر جمع میشوند و نیرویی عظیم بوجود میآورند دسته دیگر
نیروی الکترومغناطیس است، که با ذرههای بارداری مثل الکترون و کوارک وارد فعل و
انفعال میشوند. اما تأثیری بر ذرات غیر باردار مانند گراویتون ندارند
ص
97 : سومین دسته، نیروی هستهای ضعیف میباشد که موجب پدیده رادیداکتیویته است.
ص
98 : چهارمین دسته، نیروی هستهای قوی است که در نوترون و پروتون، کوارکها را در
کنار هم نگاه میدارد و در هسته اتم، نوترونها و پروتونها را دور هم جمع میکند.
ص
146 : اندیشه تابش حفرههای سیاه، نخستین نمونه پیش بینی بوده بر هر دو نظریه بزرگ
این قرن، یعنی نسبیت عام و مکانیک کوانتوم استوار بود و در ابتدا مخالفت بسیاری را
موجب گردید، چرا که نظرگاه رایج را متزل میساخت حفره سیاه چگونه میتواند چیزی
گسیل کند؟
ص
150 : واقعاً چه میگذرد؟ آیا در واقع جهان آغاز و پایانی دارد؟ و اگر آری، به چه
میمانند؟
ص
151 : در خود انفجار بزرگ، اندازه جهان صفر انگاشته میشود و بنابراین درجه حرارت
آن بینهایت زیاد است. اما جهان چون به گسترش آغاز کرد، درجه حرارت باید حدود ده
هزار میلیون درجه سقوط کرده باشد.
ص
158 : همه تاریخ علم عبارت بوده است از درک تدریجی این حقیقت که رویدادها به شیوهای
دلخواه رخ نمیدهند، بلکه بیانگر نظمی نهفته در دل خویشند که میتوانند ناشی از
ارادۀ الهی باشند یا نباشند.
ص
159 : آیا جهان ما تنها بر حسب شانس و تصادف چنین یکنواخت و هموار است؟ در نگاه
نخست، این امر سخت نا محتمل مینماید.
ص
170 : برای پیش بینی چگونگی آغاز جهان، به قوانینی نیاز داریم که در ابتدای جهان
نیز صدق کنند.
ص
171 : هنوز نظریه کامل و سازگاری که مکانیک کوانتوم و گرانش را به هم درآمیزد، در
دست نیست. اما تقریباً از برخی از وجوهی که چنین نظریه یکپارچهای باید داشته
باشد، کاملاً آگاهیم.
ص
179 : مادامی که جهان آغازی داشته باشد، میتوان برای آن آفریدگاری فرض کرد. اما
اگر جهان واقعاً یکسره خودگنجا و بدون کرانه و لبهای باشد، آنگاه نه آغازی خواهد
داشت و نه پایانی: جهان صرفاً هست. آنگاه جایگاه آفریدگار چه خواهد بود؟
ص
3 : قانون دوم ترمودینامیک میگوید که در هر دستگاه بستهای، هرج و مرج، یا
آنتروپی، با گذشت زمان همواره افزایش مییابد.
ص
234 : دکتر فیتز شفر: برخی از پرسشهایی که کیهانشناسی مطرح میسازد عبارتند از:
1.
آیا جهان در گستره و عمق بیکران و نامحدود است؟
2.
آیا ازلی است یا آغازی دارد؟
3.
آیا آفریده شده است؟ اگر نه چگونه به اینجا رسیده است؟ و اگر آری این آفرینش
چگونه انجام پذیرفت و از این عامل و رخدادهای آفرینش چه میتوان آموخت؟
4.
بر قوانین و ثابتهای فیزیک چه کسی یا چه چیزی حکمفرماست؟ آیا چنین قوانینی
محول بخت و شانس هستند یا طراحی شدهاند؟ چنین قوانینی چگونه به ایجاد و تکامل
زندگی مربوط میشوند؟
5.
آیا هیچ وجود شناخت پذیر دیگری فراتر از ابعاد شناخته شده جهان موجود است؟
6.
آیا جهان به گونه برگشت ناپذیری به جلو میرود یا به عقب برخواهد گشت؟
بگذارید از پنج
دلیل سنتی اثبات وجود خداوند آغاز کنیم.
الف: برهان
کیهانشناختی: جهان به عنوان یک معلول باید علتی شایسته داشته باشد.
ب: برهان
الهیات: طراحی جهان مؤید وجود هدف یا جهتی در ورای آن است.
ج: برهان
عقلی: کارکرد منظم و قانونمند جهان بیانگر وجود یک ذهن در ورای آن است.
د: برهان بودشناسی:
تصور بشر از خداوند (آگاهی او نسبت به خداوند) حاکی از وجود خداوندی است که چنین
آگاهی را در ذهن او نهاد.
ه: برهان
اخلاقی: حس درونی خوب و بد در بشر را میتوان تنها با یک آگاهی ذاتی از قوانین
اخلاقی که بوسیله موجودی متعالی در او به ودیعه گذاشته شده است، توضیح داد.
ص 238 : بنابر
تعریف، زمان، بعدی است که پدیده علت و معلول در آن رخ میدهد.» استیون
هاوکینگ میگوید، نقطه واقعی آفرینش از دامنه قوانین فیزیک که تا کنون بشر بر آن
دست یافته است. بیرون است»
ص 246 : بسیار
نادرند فیزیکدانانی که به راستی منکر خداوند باشند.
ص 247 : برخی
دانشمندان از این همه رویدادهای تصادفی شگفتزده میشوند. اما هنگامی که بجای
دلبخواهی بودن قوانین طبیعت، هدف قدسی را جایگزین سازیم، این شگفتی به زودی رنگ میبازد.
ص 248 : گفته
هاوکینگ به قرار زیر است: ما مخلوقات بیاهمیتی بر روی سیارهای کوچک از یک
خورشید متوسط در حومههای بیرونی یکی از یکصد میلیارد کهکشان هستیم. از این رو به
سختی میتوان به خداوندی باور داشت که چندان در فکر ما یا حتی متوجه وجود ما
باشد.»
ص 250 : به باور
شرودینگر علم محدودیتهایی دارد، چیزی از زیبا و زشت، خوب و بد، خداوند و ازلیت
نمیداند. علم وانمود میکند که به پرسشهایی در این قلمروها پاسخ میدهد اما
جوابها اغلب چنان احمقانهاند که نمیتوانیم آنها را جدی بگیریم.
***
درباره این سایت